Thursday, September 11, 2003

??????

ساعت 3:45 عصر و من الان خونه هستم! آقا تو فرودگاه مهرآباد از ساعت 6صبح داستاني داشتيم! هیچ کس نبود كه جواب آدمو بده. خيلي از مسافرا دادو بيداد ميكردند كه اي آقايون ما از ماهها قبل براي يه سفر 3 روزه به دبي برنامه ريزي كرديم، مرخصي گرفتيم، حالا به همين راحتي به ما ميگيد كه بريم و ساعت 12 شب بيايم كه 2 صبح پرواز كنيم؟؟؟ یه آقایی كه معلوم نبود تو دفتر هواپيمايي آريا چه سمتي داشت گفت كه چاره ديگه اي نداريم. مردم شروع كردند به هو كردن! و انتظامات سالن گفت كه اگه بخواهيد شلوغ كنيد همه رو بازداشت ميكنيم! به آژانسمون زنگ زديم كه چرا شما پيگيري نميكنيد؟ يك روزمون به طور كامل تلف ميشه (كه شد) و يك شب پول هتل و اعصاب مردم و خستگي و .... بي فايده بود.... آژانس ميگفت كه به ما ربطي نداره و آريا هم ميگفت ما سه روز قبل به آژانسها گفته بوديم! (نميدونم چه كسي بليط ما رو 2 روز پيش صادر كرده!) حالا خدا ميدونه كه ساعت دو شب پروازي انجام ميشه يا نه.

No comments: