Saturday, August 02, 2003

من برگشتم! امروز (شنبه) ساعت 9 صبح تهران بودم. جاتون خالی ، چه هوای خوبی داشت شمال. رفته بوديم شهسوار خونه يکی از دوستامون. هوا خيلی عالی بود و شبهای خيلی خنک (با پتو ميخوابيديم!). دو شب قبل از اينکه بريم شمال، تو خونه برام جشن تولد گرفته بودند. و شب قبل از رفتن هم دوستام زنگ زدند که بيا اينجا برات جشن بگيريم. خيلی زحمت کشيده بودند و خيلی هم خوش گذشت. جالبه که شب اول تو شمال هم يه سری ديگه از دوستامون اونجا برام يه جشن کوچيک گرفته بودند. خلاصه اينکه کلی خوش بحالم شد.!!! روز جمعه همه با هم رفتيم تو جاده دوهزار که چند ساعتی اونجا باشيم چون هواش واقعا عاليه. تقريبا وسطای جاده دوهزار يه پارک جنگلی بود به نام چالدره که رفتيم اونجا و کنار رودخونه نشستيم. صدای آب واقعا دلنشين بود و در کنارش صدای پرنده های جنگلی و همينطور سر و صدای بچه های خانواده های ديگه که مشغول بازی بودند. جاتون خالی يه ناهار مفصل اونجا خورديم. دوستمون ميگفت که اهالی شهسوار و شهرکهای اطراف تمام روزهای تعطيل رو ميان اينجا و روزشون رو اينجا کنار رودخونه يا وسط جنگل ميگذرونند.
روز شنبه (امروز) ساعت 4:30 صبح هم به سمت تهران حرکت کرديم. تا چالوس رو خيلی آروم اومديم تا يه جا واسه صبحانه خوردن پيدا کنيم. يکی از بستگانمون هم که با ما اومده بود گفت که تا اينجا خيلی تحمل کردم که چيزی نگم اما اين ماشينهايی که دارند خلاف ميکنند و جون خودشون و ديگران رو به خطر ميندازند رو بايد تنبيه کرد.! گفتم با شما موافقم اما چطور؟ يه کارت از جيبش در آورد و گفت (چشم نامحسوس)! شماره ماشينهای متخلف رو يادداشت ميکنم و به واحد مربوطه گزارش ميدم. اونا هم يه برگ جريمه با ذکر نوع تخلف و زمان و مکان ميفرستن در خونشون!

No comments: